خودشناسی
برای اینکه شکارچی خوبی باشید عادتهای شکارتان را بشناسید و برای اینکه شکار نشوید عادتهای خود را تغییر دهید!
جمله بالا را نقل به مضمون میکنم و یادم نیست کجا خواندهام اما بارها و بارها با خودم تکرار کردهام. خودمان میتوانیم شکارچی و شکار باشیم. برای شکارچی موفق بودن در قلمرو جان باید عادتهایمان را خوب بشناسیم و برای اینکه اسیر و زبون عادتهایمان نشویم باید آنها را تغییر بدهیم.
حالا خوب میدانم که تغییر یعنی چه! این کلمه چهار حرفی کوچک چه تلاش بزرگی میطلبد و بعضی وقتها چه دور و بعضی وقتها چه نزدیک به نظر میآید. میخواهم بنویسم خیلی طبیعی است که برای تغییر کردن خیلی وقتها شکست بخوریم. تغییر یعنی خلاف جهت آب شنا کردن برای برگشن از یک مسیر اشتباه است. وقتی در مسیر درست قرار گرفتیم آب خودش ما را به راه درست هدایت میکند. این دست و پا زدنهای طاقت فرسا فقط برای رسیدن به مسیر درست است به آنجا که برسم همه چیز حل میشود. هر چقدر از مسیر درست دور باشیم همت بیشتری برای برگشتن باید داشته باشیم.
امروز روز سوم تمرینم را شروع میکنم. به جدولها که نگاه میکنم، رفتارهای خودم را میبینم که توی یک جدول خلاصه شده است. کارهایی که غلبه بر آنها سخت است و کارهایی که خیلی راحت به آنها خو کردهام. کم کم دارم خودم را میشناسم. چقدر نیاز دارم که به لحظاتی که در ماه گذشته خودم را کنترل کردهام فکر کنم و غرق لذت بشوم. چقدر نیاز دارم هر روز با خودم تکرار کنم چرا دوست دارم تغییر کنم و دلایلم را برای خودم تکرار و تکرار کنم. مهم است که به هدف اصلیم فکر کنم و همیشه آنرا در ذهن داشته باشم تا در مواقع خستگی و در مواقعی که نقشههایم با شکست مواجه میشود، ناامید نشوم.